حجاب در قرآن
تاريخ : سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, | 11:2 | نویسنده : میثم shvaliasr@yahoo.com

 

واژه حجاب هفت بار در قرآن کریم آمده است و معنای کلمه در این هفت مورد, چیزی است که از هر جهت مانع دیده شدن چیز دیگر شود.

 

 

 

مانع مادی

 

چنان که در این آیه (فقال إنّی احببت حبّ الخیر عن ذکر ربی حتّی توارت بالحجاب)(ص/32) 1 که ابن اثیر گوید: مقصود از حجاب, افق است.2 و بعض مفسران گویند: مقصود پنهان شدن آفتاب است.

 

و نیز در این آیه : (فاتّخذت من دونهم حجاباً فارسلنا إلیها روحنا فتمثّل لها بشراً سویّاً) (مریم/17)3 که گفته اند مقصود از حجاب, دیوار است.4

 

و نیز در این آیه که درباره زنان رسول خدا(ص) است: (و إذا سالتموهنّ متاعاً فاسئلوهنّ من وراء حجاب)(احزاب/53)5 که مقصود پوششی است مانع از دیده شدن آنان چون پرده.

 

و می توان حجاب را در این آیه نیز چیزی محسوس گرفت که مانع دیدن شود:

 

(و بینهما حجاب و علی الاعراف رجال)6 اعراف/46

 

 

 

مانع معنوی

 

چنان که در این آیه: (و ماکان لبشر ان یکلّمه الله إلاّ وحیاً او من وراء حجاب) (شوری/51) 7 که چون دیدن باری تعالی با دیده حسی ممکن نیست, مجازاً از آن به مکالمه از پشت پرده تعبیر شده است.

 

و یا این آیه: (و من بیننا و بینک حجاب فاعمل إنّنا عاملون)(فصلت/5) که گفته اند مقصود خلاف کافران با پیمبر(ص) است و یا مخالفت با او در دین.

 

و یا در این آیه: (و إذا قرات القرآن جعلنا بینک و بین الذین لایومنون بالآخره حجاباً مستوراً)(اسراء/45) 8 که مقصود از حجـاب, درنیـافتن کـافران است معنــای قرآن را.

 

چنان که می بینیم, در این آیه ها حجاب به معنای پرده یا چیزی است که مانع دیدن شود. اما آن حکم شرعی که منظور ماست, ضمن آیه هایی دیگر و با تعبیری جز کلمه حجاب آمده است; تعبیری نهایت بلیغ. زیرا چنان که نوشتیم, حجاب مانع دیدن است. آیه 53 سوره احزاب که مسلمانان را می فرماید: (اگر چیزی از زنان پیغمبر(ص) خواستید, از آن سوی پرده بخواهید), دستوری است که زنان پیغمبر را نبینند و آنان از هر جهت از دیده پوشیده مانند, چنان که جسمشان هم دیده نشود, در صورتی که از حجاب برای زنان مقصود آن نیست که قطر جسم آنان نیز پوشیده ماند. بدین جهت دستور پوشش زن را در دیگر آیه ها چنین می خوانیم:

 

(یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهنّ من جلابیبهنّ) احزاب/59

 

ای پیغمبر به زنان و دخترانت و زنان مومنان بگو تا جلبابهای خود را نزدیک آرند.

 

و نیز این آیه:

 

(ولایبدین زینتهنّ إلاّ ما ظهر منها و لیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنّ) نور/31

 

و آشکار مکنند زینت خود را جز آنچه پدید است از آن, و بزنند خمارهای خود را بر جَیبهای خویش.

 

اکنون باید معنای واژه هایی چند که در این دو آیه شریفه آمده است و کاربرد آن واژه ها را در زبان عرب و در عرف مسلمانان عصر رسول خدا(ص) روشن کرد, تا آنچه مقصود ماست(حجاب در قرآن) آشگار گردد.

 

 

 

جلباب

 

 

 

لغویان چنان که خواهم نوشت, این کلمه را درست نشناسانده اند; واژه جلباب, جلابیب و تجلبب.

 

(جلباب پوشیدن) چندبار در خطبه ها, نامه ها و کلمات قصار علی علیه السلام آمده است: (خطبه های 4, 66, 87, 153, 183 و نامه های 10, 19, 65 و کلمه قصار 112, که در همه موارد جلباب مشبّه بهِ چیزی است.

 

اما درحدیث نبوی, یکی حدیث عایشه است:

 

(و کان رآنی (صفوان) قبل الحجاب, فاستیقظتُ باسترجاعه حین عرفنی, فخمّرتُ وجهی بجلبابی.)

 

و دیگر در سنن دارمی, باب مناسک:

 

(سَدَلت إحدانا جلبابها من راسها علی وجهِها.)

 

اکنون باید دید جلباب چیست و چگونه پوششی است؟ لغویان قدیم عرب, چنان که عادت آنان بوده است, کلمه را دقیق نشناسانده اند. جویری نویسد: (جلباب ملحفه است) زنی از هذیل در سوک کشته ای گفته است: (کرکسها با اطمینان خاطر به سوی او می رفتند, همچون دوشیزگان جلباب پوشیده)9 و در تعریف ملحفه, که جلباب را بدان شناسانده است, نویسند: ملحفه یکیِ ملاحف است.

 

ابن منظور نویسد:

 

(جلباب قمیص بود, جـامه ای است فراخ تر از خمـار, کوتاه تر از رداء, که زن بدان سر و سینه خود را پوشاند. وگفته اند, جامه ای است فراخ, کوتاه تر از ملحفه.)

 

و ابن اثیر نویسد:

 

(جلباب (ازار) و (رداء) است. و گفته اند ملحفه است و آن چون مقنعه است که زن بدان سر و پشت و سینه خود را می پوشاند, و جمع آن جلابیب بود.)10

 

وفیومی از نوشته ابن فارس آرد:

 

(جلباب چیزی است که بدان خود را بپوشانند, جامه و جز آن.)11

 

اما نوشته ابن فارس چنین است:

 

(ابوعمرو گوید (جلبه) ابری است همانند کوه و (جلب) نیز چنین است و سروده اند:

 

و لستُ بجِلبٍ جلبِ ریجٍ و قِرَّهٍ و لابصفا صلدٍ عن الخیر معزل12

 

و اشتقاق جلباب از این کلمه است و جلباب, پیراهن بود و جمع آن جلابیب است و سروده اند (سپس بیتی را که از دیوان هذلیین آورده شد, نقل کرده است.)(معجم مقاییس اللغه)

 

کوشش فرهنگ نویسان عربی در پیوند کلمه (جلباب) با ریشه جلب (=ابر پوشاننده) 13 درست به نظر نمی رسد, و ظاهراً نوشته جفری صحیح تر باشد که اصل کلمه حبشی است به معنی روپوش,14 و نیز آنچه دزی نوشته است:

 

(چادر بزرگی که در شرق, زنان هنگام بیرون شدن از خانه سرتاپای خود را در آن می پوشانند.)15

 

اما از استعمال این واژه در گفتار امیرالمومنین علی علیه السلام نکته های دیگر را توان یافت. نخست به مورد استعمال آن در سخنان آن حضرت بنگریم.

 

چنان که اشارت شد, مفرد و جمع و فعل ساخته ازاین کلمه نُه مورد در سخنان امام(ع) آمده است:

 

 

 

جلباب در روایات

 

1. (مازلت انتظر بکم عواقب الغدر, حتّی سترنی عنکم جلباب الدین.)16

 

2. (فالبس لهم جلباباً من اللین.)17

 

3. (من احبّنا اهل البیت فلیستعد للفقر جلباباً.)18

 

4. (حتی إذا کشف لهم عن جزاء معصیتهم و استخرجهم من جلابیب غفلتهم.)19

 

5. (ولا استطاعت جلابیب سواد الحنادس ان تودّ ما شاع فی السموات من تلالو نور القمر.)20

 

6. (و کیف انت صانع إذا انکشفت عنک جلابیب ما انت فیه.)21

 


0

  • سیتی جاوا
  • مهریه